گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

بعد از تولد نگذاشتیم مامان جون برن خونه شون.

امروز عصر فامیل چندتایی برای دیدنم قرار گذاشتن و ما بعد از رفتن به دکتر و خاطر جمعی از سلامت دخترک (که باید یه اسمی برای اینجا براش پیدا کنم ) از لحاظ زردی و بقیه ی لحاظ، پذیراشون بودیم.

یهو. حال مامانجون عوض شد.

لرز کردن. سفید شدن. و ... فشارشون 20. 

اورژانس و فقط خداروشکر می کردیم همه بودن. وگرنه با آبقند کاروخراب می کردیم.

رفتن بیمارستان و تا این لحظه از شب که برنامه شون مشخص نشده. ساعت 2 و نیم. 






از دخترکهای ساداتم خواستم دعا کنن و کردن.

انشاالله به خیر بگذره...

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی