- ۹۸/۰۶/۱۶
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
چند دقیقه. شاید یک ربع حداکثر زمانش بود:
خودم و بچه ها رو زائر کربلا تو اربعین تصور کردم.
کاخ رویاهام رو ساختم. همینطوری آجر به آجر.
رسیده بودم به اینکه شیر خشک رو چطوری تهیه کنم که یهو...
رضا زد به شوونه مو بهوشم آورد...
اینطور بگم که انقدر غرق ماجرا بودم، شاید واقعا اونجا بودم. شاید اسمم نوشته شد...
جوونهایی که دارن می رن...
تا می تونن لذتشو ببرن...
آرزوی خیلی هاست آنچه نصیبشون میشه...
خیلی از کسایی که حسابی زمینی شدننن...
- ۹۸/۰۶/۱۶