گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

سر گل ایران، من چنان جیغی زدم و رضا چنان فریادی زد که رضوان همینطور تو چشمهام زل زده بود و تمام کتابها از دستش ریخته بود و نمی تونست فاز ماجرا رو دریافت کنه، برای همین زد زیر گریه و حسابی ترسید.

بعد بهش یاد داده بودم که دوباره که گل زدن، چطوری جیغ بزنه و داشتیم روی شادی پس از گل کار می کردیم، که ... نشد...

ولی وجدانا لذت بردیم از بازی.







پی نوشت:

از فوتبال چیزی سرم نمیشه، ولی برام جالبه بدونم چرا اون آقا خالکوبیه و گوچی تو بازی نبودن، با توجه به اینکه تو اروپا توپ می زنن.

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی