گذرگاه

هوالرئوف الرحیم
هیچی دیگه، دیروز با همکاری بابا و مامان، برای ریحانه بیرون از خونه تولد گرفتیم و برای دومین بار تونستم سورپرایزش کنم. این در حالیه که اصلاً قرار نبود کسی، کسی رو سورپرایز کنه و ظاهر امر اینطور به نظر می رسید که همه چیز بسیار روشن و شفاف و رو هست.
البته بماند که خدا هم خیلی خوب سورپرایزمون کرد و بسیار صفا داد، مخصوصاً که هم خوردیم هم بردیم. و اونجا رو بست و اینجا رو از بین یه عالمه درخت برامون مقرر کرد که در سکوت و آرامش و صفا و صمیمیت کِیف کنیم.




شب اون مورد، مورد نظر اومده از مامان پرسیده چی شده؟ 
مامان گفته هیچی خسته هستم.
من که بر خلاف بقیه خیلی شاد بودم که نبودن.
بدجنسم یا هر چی، به خودم ربط داره اصلاً.
  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی