گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

وقتی رضوان رو نداشتیم، هنرنمایی کردنهای غذا بخصوص صبحانه م، زیاد بود. مخصوصا روزهایی که از صبح جمعه خونه خودمون بودیم. 

با اضافه شدن رضوان به تیممون و چندین برابر شدن وظایف من، رضا با متانت خیلی از کارهایی که براش انجام می دادم رو از اعمال یومیه م حذف کرد و یه سری هم اتوماتیک حذف شد. یکیش همون صبحانه ها.

تا اینکه رضوان بزرگ شد و انقدری که الان هست شد و من بحمدلله دو جمعه هست که موفق شدم برای رضا صبحانه هتلی بپزم در حد لالیگا. هیچ کدومش رو هم رضوان لب نزد که دلم خوش بشه... ولیخودمون دوتا که حسابی کیف کردیم.

هفته پیش خوراک لوبیای فوق العاده خوب و جا افتاده و پر ملات به همراه نیمروهای خاص هتل و قهوه براش سرو کردم. امروز هم کرپ با موز و توت فرنگی و شکلات دارک فرمند، باز با قهوه و بسی دلچسسسسب ساعت 12 ظهر. و نتیجه ش اینه که رضای ساده انگار ولی شکمو، اخلاقش به کل عوض میشه و کلی محبت و مهربانی و خلاصه جو مثبت. 

بهش می گم تو می فهمی که چقدر رفتارت روی رفتارم تاثیر داره؟ میگه آره. می گم خب پس چرا؟؟؟ جوابی نمی ده.





دیشبم مرام کشمون کرد

بوستان نهج البلاغه

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی