گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

مامان رضا، منشی باشگاه، مامان مهدیه و دانشگاه تهرانی  گزینه هایی هستند که ورد زبونشون "بچه هاشون" هست. دائم تو رو با اونها مقایسه می کنن و بچه های خودشون رو برتر از تو می دونن. 

اینهایی که نام بردم، "بچه ها" تمام آنچه از زندگی بدست آوردن هستن. و شاید آمال و آرزوی جایگاههای اونها.

بچه ها، موجوداتین که در واقع مال اونها نیستن. ولی چون براشون هزینه و زمان و انرژی صرف کردن، و ازون مهمتر "کلام"، حالا به عنوان  دست آورد و حاصل زندگی، دائم ازشون نام می برن.

چرا مامان من ورد کلامش این حرفها نیست؟ چون انقدر مشغله داره که به این چیزها فکر نمی کنه. ماها نه موجودات کمی هستیم، و نه اون برای ما کم زحمت کشیده. ولی انقدر خودش رو بالا کشیده که برای بیان خودش به ما نیاز نداره.


تصمیمم برای زندگی آینده اینه، همینطوری که جسته و گریخته کارهای هنریم رو دارم پیش می برم، و تا از آب و گل در اومدن بچه ها این مدلی پیش می رم، بعد از اون برای تحصیل علم و هنر تصمیمات محکمی دارم. دوست ندارم وقتی بچه ها به سن شناخت رسیدن، تنها داشته هام از زندگی باشن. و اونها برن سر خونه و زندگی هاشون و من دیگه هیچ چیزی برای "داشتن" نداشته باشم. و هیچ چیز نمونه جز حسرت ... 





  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی