گذرگاه

هوالرئوف الرحیم
به کی بگم باور می کنه که بیست دقیقه راه خونه تا پارک رو، رضوان خوند:
ایران ایران
و من و رضا دستهامون رو دو طرف دهنمون گرفتیم و جواب دادیم:
هی هی
تمام اون زمان رو از ته دل خندیدیم و از ته دل شاد شدیم.
نهار هم دوتا ساندویچ خونگی فلافل خوردیم و سیب زمینی کبابی. اما شادی و سرزندگیش زاید الوصف بود. 




الحمدلله رب العالمین

پی نوشت:
این چنین مردمی هستیم ما. فقط کاش مسئلینمون لیاقتمون رو داشتن... 
  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی