- ۹۷/۰۶/۰۴
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
دیدم زمزمه های تو خونه ممکنه کاری کنه که سوتی بشه و بعد که فهمید ناراحت بشه دیر گفتم.
همون موقع که داشتم به این مسئله فکر می کردم، خودم، به خودم گفت:
"یعنی برات مهمه؟ یعنی ناراحت شدنش برات مهمه؟"
باور کردنی نیست که بگم نه برام مهم نبود. ولی ندای خر درونیم دلش می خواست این راز، سر به مهر نمونه.
وقتی بهش می گفتم، فیلم گرفتم، برخوردش بی نهایت دور از انتظارم بود. خیلی پشیمون شدم. خیلی.
و یک پشیمونی بسیار بزرگ تر از حرف زدن باهاش در مورد مسائلم:
"اینکه اون هم با غریبه ها هیچ فرقی نداره"
یاد حرف لیلا افتادم. سالها قبل. سالها قبل از ازدواجم حتی.
- ۹۷/۰۶/۰۴