- ۹۷/۰۷/۲۱
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
چند وقتی هست تو فکرشیم. ولی فقط در حد حرف، نه عمل.
جا برای تخت جدید نداریم. هوا برای نفر جدید نداریم. امنیت لازم و آرامش کافی ... نداریم. جا برای وسایلمون نداریم و تمام اینها که در پس ذهنمون بود، وقتی مامان گفت:
ببینین خونه چقدر نیاز به تعمیر داره!
تا شما هستین نمیشه دست به خونه بزنیم.
دیگه رضا فکری شد. چون این حرف رو مامان بارها زده بود و رضا عین خیالش نبود. ولی الان تو شرایط جدید، انگار باید تو فکرش باشه. تو فکرش باشیم.
دیروز یه خونه ی عالللللی دیدیم. عالی. در حد اون خونه ای که 4 سال پیش دیده بودیم. ولی قیمت...
یکمی اضطراب دارم. که می دونم نباید داشته باشم. ولی وجود داره.
ازین طرف تا این ماه صفر تموم نشه، تا رضا از سفرش برنگرده، کاری نمیشه کرد. باید نشست و دید. و از خدا خیر خواست.
- ۹۷/۰۷/۲۱