گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

اومد خونه و گفت همکارها بابت دوتا دختر اذیتش کردن و اون کلی حرص خورده.

بعد انگار که نیشتر بهم زده باشن اشکم راه افتاد. 

درست عین آدم اومد حرف زدیم و گفت:

" تو نترس! من بهترین بابا برای دخترام می شم."

و من... مردم...





  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی