گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

رضا درسته اصلا تو زبونش رمانتیکی وجود نداره. خیلی پرته ازین ماجرا. ولی رفتارهاش و کارهایی که برام می کنه، منو به خودش دلگرم می کنه.

 

دیشب از زوووور فکرهای منفی تا ساعت 3 بیدار بودم...

آخرش به خدا گفتم، همه چیزم رو به تو می سپرم، طبق آیه ای که همیشه می خونم و اعتقاد دارم بهش. از جایی که گمان نمی برم برام امداد بفرست، اگر محتاجم کردی. و اون اصلا خانواده م نباشن. اصلا...


الان تو حمام یاد تولد سال 95 م افتادم. مشمئزم ازت... 

به رضا گفتم، این سوپاپ خیلی زودتر باید عمل می کرد. ولی نکرد. الان بعد اینهمه سال عمل کرده و سختتتت عمل کرده... خدا می دونه تا کیییی بخار بزنه بیرون...





  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی