- ۹۷/۱۲/۲۲
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
- تمام تلاشهامون برای رفتن به سفر، شکست خورد و بی سرانجام موند.
- حقوق و عیدی و پاداش رو از تصورمون کمتر ریختن و گرفتاری مالی همچنان موجود می باشد.
- دکتر از وضعم راضی بود. تو نیکان هم نتونستم دکتر پیدا کنم. فعلا نمی خوام بهش فکر کنم.
- به رضا اعلام کردم که حوصله هیچ کاری ندارم. پارچه ها رو جمع کردم و دنبال شکر هم برای شیرینی نمیرم.
- از فردا می خوام خونه بتکونم. هرچند که هر دوتاشون فقط بریز و بپاشن و تا روز عید اگر تو خونه بمونیم، همه ی خونه تکونی هیچی میشه.
- پیاز سنبلها گل داده. کوچولو. هنوز یه هفته وقت داره. ایشالا به سفره هفت سین هامون می رسه.
- امروز الکی خیلی گریه کردم. حال روحیم هر روز داره بدتر می شه. افسردگی پیش از زایمان دارم میگیرم انگار. پخ کنی اشکم جاریه.
- بیچاره رضا.
- رضوان داره خیلی خانم میشه.
پی نوشت:
خسته م.
- ۹۷/۱۲/۲۲