گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

امشب با رضا پولهای کادوئی دخترک و رضوان رو تبدیل به طلا کردیم. 

امشب که شب سالگرد ازدواجمون هست، خیلی چشم گردوندنم گوش تیز کردم ببینم حواسش هست یا نه. که نبود. 

طلا نمی خوام ازش. فقط دلم می خواد یادش باشه. دلم می خواد این روز رو گرامی بداره. مطمئنم که اصلا یادش نیست. چون وقتی شنید یه هفته دیگه روز معلمه، شکه شد و گفت" ا چه زود رسید". وگرنه یه اشاره ای هم به این مناسبت می کرد.

حالا منم باید ببینم تا صبح چند هزار بار بیدار میشم و می تونم چه کاری رو برای این مناسبت انجام بدم...






  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی