گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

ساعت ۵ سراغ گروه شب نقاب رو نگرفت.

اصلا نخواست، که من بین دوراهی اجازه دادن یا اجازه ندادن بمونم.

مطمئنم فسقلک اینطوری نخواهد بود. ولی رضوان واقعا مطیع و منطقیه.

هیچ وقت یادم نمیره که شب تولد قمریش در دو سالگی بهش گفتم تو دیگه بزرگ شدی. گوشت می خوری هویج می خوری سیب زمینی می خوری و دیگه نباید شیر بخوری.

از اون شب دیگه شیر نخورد. اصلا دیگه شراغشم نگرفت. به این شکل از شیر گرفتمش. 

دوتا خواهر. با تفاوتهای خلقی زمین تا آسمون. 

خدا کمکم کن. من اصلا بچه داری اونم تازه سادات، بلد نیستم.

دستم رو مثل همیشه محکم بگیر...

 

 

 

 

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی