- ۹۹/۱۰/۰۱
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
اقا از جمعه در حال تدارک بودم.
هی فکر می کردم و هی برنامه ریزی و سرچ.
در نهایت بسته های باسلوق و کوکی آدم برفی و انار تهیه کردم با کارت شب یلدا مبارک.
تمام وجودم رو کردم عشق و مشغول شدم. به یاد محمد تو پس از زندگی... رنگهای و هاله های عشق...
ظهر اونها رو رضا برد. مامان زنگ زدن چقدر تشکر و اینها.
شنبه هم ژله ها رو درست کردم. به عشق بابا. و یکشنبه با وجود خستگی فراوون، ساعت کوک کردم که زود بیدار بشم برم "ژله ی سبز" بخرم. خنده دار...
خیلی خودمو خسته نکردم. نهارو هم سریع پختم و شب بعد سلام و صلوات و نذر و نیاز، ژله ها رو برگردوندم، چقدرررر خوشگل شد. ژله هام اکلیلی بود. فقطم بارخاطرم به بابا بود. کیک تولدش که خیلی شیرین شد، عوضش ژله هاش هم خوشگل شد هم خیلی خوشمزه.
دیگه خیلی هم میلم به چیزی نکشید و شامم که خوردم آخر شب حالم دگرگون بود و بلاخره شب یلدا مون با هزار شکر و ثنا به پایان رسید.
شکر سلامتی
شکر در کنار هم بودن
شکر هم رو داشتن
- ۹۹/۱۰/۰۱