گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

خیلی کارها کردم. خیلی خبرها بوده.

فقط یه چیز رو فعلا بگم و برم.

امشب که انقدر عصبانی و شکست خورده و خسته و ناامید بودم و اون عبارت رو شنیدم و روی تمام بارهای روی دوشم، بار تنهایی و درک نشدن و حمایت مشدن هم اضافه شد، با تمام وجود دلم می خواست می نشستم زمین و از وضعم زااااااار می زدم. ولی...

ولی...

ولی حتی بغض هم نکردم.

عصبانی بودم.

عصبانی هستم.

الان دیگه تمام حالهای منفیم به عصبانیت منتهی میشه. خیلی ناراحتم.

کاش کمی زار می زدم.

کاش کسی بود که من رو درک می کرد و در آغوش می کشید و می گفت: 

"عزیزم آروم باش. هیچ طوری نیست"

 

 

 

 

خیلی غمگینم...

 

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی