- ۰۰/۱۱/۱۵
- ۰ نظر
هوالرئوف الرحیم
برای عید بچه ها نفری ۱ متر پارچه عرص ۱.۵ گرفتم شد ۱۴۰( هر کدوم متری ۷۰ تومن)
نخ خریدم ۷ تومن هر کدوم ۳۵۰۰.
نیم متر هم قیطون که شد ۲ تومن هر نیم متر هزار تومن.
در مجموع برا هر کدومشون ۷۴۵۰۰ خرج کردم و در نهایت لباسی که تو مزونها و فروشگاهها ندیدم رو دوختم که اگر پیدا بشه ۳۰۰ تومن حداقل قیمتشه.
مدلش رو رضوان انتخاب کرد و تاکید کرد" اگر بتونی"
و حالا هردو خوشحالترین عالمیم.
اون بخاطر رسیدن به لباس دوست داشتنیش.
منم به چندین دلیل. راضی کرد دخترک سخت پسند. خوابوندن کلش. احساس موفقیت و خودباوری و خیلی چیزهای دیگه.
عصر که با رضوان رفته بودیم خرید قیطون، از قنادی هم رد شدیم و گفتم بیا بریم کیک ببینیم.
رفتیم و این خودباوریه خیلی بیشتر شد. کیک قطر ۱۴ ارتفاع حداکثر ۱۰ سانتش رو زده بود ۱۲۰ تومن.
اومدم خونه و به رضا گفتم.
فکر می کنید رضا چیکار کرد؟
بغلم کرد و چلوند و گفت تو بزرگترین ثروت زندگی منی که از هیچ، همه چیز میسازی و همه رو انگشت به دهن گذاشتی و بچه هارو مثل ملکه می گردونی و زندگیم رو با سلیقه و هنرت صفا دادی و به فکرم هستی تا تو این اوضاع اقتصادی بهم فشار نیاد ولی همه چیز به بهترین شکل ممکن به نظر برسه؟
هه. خیر.
فرمودن: "خیلی افتضاح شده. قیمتها دیگه کمر شکنه".
یه قطره اشکی هم ریختم و با داد و بیداد گفت چرا ناراحت میشی و من قدر شمارو میدونم و ... گفتم من بیجا بکنم ناراحت بشم و به جانمازم پناه بردم و نمازمو خوندم.
هوممممم.
- ۰۰/۱۱/۱۵