گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

سه سال و ۲ ماه و ۲ هفته شه. 

پریروز رفتیم بستنی نعمت، یکی از بدقیافه ترین بستنی های شل و ول رو انتخاب کرد. بستنی خورد. خوشش نیومد. بقیه ش رو داد رضا. از صبح فرداش خودش استفراق. باباش اسهال. دکتر و نفری ۳ تا آمپول و سرم.

عصر داشتم خمیر فوکاچیا رو ردیف می کردم.

اومده میگه: "میای ببریم حمام."

میگم: "اره. بذار خمیرم رو بذارم استراحت کنه بیام".

" خمیرت مریضه؟!"

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

 

انقدر بالا پایین پریدم و خندیدم که نگو. متعجب و خندان نگاهم کرد "خلی؟!!!!"

 

افق. محو. نگاه.

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی