گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

خب...

مرحله ی بعدی هم انجام شد. تست pcr. بارداری و کلسیم برای بستری شدن.

بچه هارو بیشتر بغل میکنم اگر بشینم. بیشتر میبوسم. بیشتر نوازش میکنم. بیشتر ور میرم باهاشون که تماس لمسی نداشتن دو هفته ی آینده کمی جبران بشه.

مهندس سر نهار اذیت کرد سرش داد زدم. گفت چه مامان بدی داریم تو این خونه. با اون زبون فسقلیش. با گریه. گفتم حالا دو هفته که بهم نزدیک نشدید احوالتونو می پرسم.😉🙃

 

دیروز هم نصف نیمه انجام شد. به نظر من سونو از یکسال پیش به این طرف، سونوی جدید حساب میشه. ولی سونوی پستان "لحظه و روز" مورد اهمیت هست. سر همین سه ساعت که نشستم تو اتاق انتظار در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد. 😑 هم وقت گرفتن سونوش شامل زمان طولانیه هم وقت گرفتن از این متخصص. هوفففففففففف

خلاصههههههههه

داره روز موعود فرامیرسه.

 

 


پی نوشت:

رضوان از چهارشنبه مریضه. شنبه و یکشنبه نفرستادمش مدرسه. مدیرشون درخواست کرده. هنوزم آبریزش بینیش خوب نشده. با این حال به تکالیفش رسیدگی کردم. کلی "هاااااااااا" هم تو دک و دهنم کرد. منم بهم گفتن اگر کرونا بگیرم بستریم نمی کنن. نگران بودم.

آخر شبم سه تایی نقاشی کشیدیم. خوشگل خوشگل.  زمان سپری کردیم با هم. 

 

 

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی