گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

امروز رو روز " جدایی تن ها " نامگذاری می کنم.

امروز روز سیلی خوردنهای مداوم من بود.

رضا به هر دلیلی ازم کناره گیری می کنه. 

بچه ها بخاطر رفتار دیگران.

ریحانه شوخی هایی که عمیقا دل آزرده کرد من رو.

آتنا اسمس داد. ازش تشکر کردم که کلا بوسید و گذاشت کنار من رو.

ساجده با بحثی که دیشب راه انداخت به کل من رو از خودش نا امید کرد.

و ...

بیا صادق باشیم.

کسی دلش نمیخواد باهات باشه.

الکی بال بال نزن.

 

بشین تو اتاقت و از فاصله ها لذت ببر.

 

 

 

 

 

عصر رفتم دکتر، اسکن انجام شد. همه چیز خوب بود. حتی می تونم از قرنطینه هم خارج بشم با توجه به تشعشم.

ولی انتخابم فعلا همین پیله ست.

غار تنهایی.

حالا انتخابم ماندن در اتاقه. نه اجبار.

صدای دکتر رو برای مامان و رضا فرستادم. که گفت حتی بچه هام رو می تونم بغل کنم.

ولی الان اومدم تو اتاق و درو هم بستم.

دلم هیچ کس رو نمی خواد.

تامام.

 

 

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی