گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

اینجوری بگم که انگار امروز تازه سوار زندگی شدم. 

بعد از بحران یک ماه اول و بحران ماه رمضان، امروز زود (از دیدگاه خودم) بیدار شدم. رضوان رو بیدار کردم و صبحانه خوردیم و بعد از کلنجار همیشگی قبل از خروج از خونه سر لباس، فسقلک رو کردیم تو کیف کانگورویی و راه افتادیم رفتیم.

خیلی گرم، خیلی گرم. خیلی گرم بود.

مهد بازی این حوالی راضی کننده نبود. خیلی بد بود. 

دیگه کارهای دیگه م رو انجام دادم. آزمایش خون و خرید کتاب و ...


خوب بود. راضی کننده بود. مخصوصا که نهار هم داشتم. تو تنظیم وقتم خیلی موثر بود.




سه روز تا دوماهگی

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی