گذرگاه

هوالرئوف الرحیم

خب بعد از متخصص غدد، امروز نوبت متخصص خون بود.

دوباره آزمایش نوشت. یک میلیون و نهصد هزینه ی آزمایش شد که بیمه ی تکمیلی بدادم رسید.

دکتر انگار من رو داشت توصیف می کرد با سوالاتی که پرسید.

وضعم نمی دونم خرابه یا نه. گفت با وجود مینور بودن، ۴ کیسه خون نیاز داری.

ولی حدس می زنم اثرات همون سرطان هست این حجم از کم خونی. حداقل در تحقیقات اولیه م دارم اینطور متوجه می شم. انشاالله که خیره... واقعیت یکم استرس گرفتم.

 

سوالات دکتر:

کبودی

گزگز و خواب رفتگی دست و پا

اضطراب

بی قراری و عصبی بودن

افسردگی

بی حالی

سرگیجه

بی اشتهایی

لاغر شدن

 

خب یه سریش کاملا من بود. یک سریش از بعد عملم کاملا رفع شد یا خیلی بهتر شد. دیگه منتظرم ببینم در جلسه ی بعد چه اتفاقی می افته.

فقط دوتا چیز در رفتار دکتر ناراحتم کرد. یکی هزینه ی ویزیت که ۵۰ هزار تومن از حالت عرف گرون تر بود یعنی به جای ۱۳۰ هزار تومن ۱۸۰ هزار تومن بود. و دوم اینکه پول نقد دریافت می کرد. یعنی فرار مالیاتی.

بعد تو مطب ملت از فجیع بودن اوضاع مملکت صحبت می کردن. هیچکی هم به دکتر اعتراضی نداشت.

ولی خب دکتری بود که قبلا یکبار نجاتم داده بود و من اصلا دیگه فرصت آزمون و خطا ندارم. همین ماجرا در رابطه با دندون پزشکی هم صدق می کنه. و نمی خوام پیش پسردایی م برم و نمی دونم چه کنم.

از سونو هم زنگ زده بودن تو مطب بودم متوجه نشدم. سونو رو هم که انجام بدم فعلا انشاالله پرونده پستان بسته می شه.

خیلی گیرم. 

خدایا همه ش رو به خیر سپری کن برام.

 

 

 

من نمی دونم خوب چیه، خودت برام خوب بساز

مثل همیشه

 

 

  • رها مولا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی